۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

دعای خیر (حکایت)


درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پیدا شد.به حجاج یوسف خبر دادند. او را نزد خود خواند و به او گفت :برایم دعای خیری کن.

گفت :خدایا جانش را بستان

گفت : این دیگر چه دعایی است پیر ؟

گفت : این دعای خیر است برای تو و همه مسلمانان

ای زبردست زیردست آزار گرم تا کی بماند این بازار ؟

به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری

هیچ نظری موجود نیست: