۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

حکایت عمر (شعر)


مرا گفتند جمعی مهربانان

چو دیدندم ز غم در اضطرابی

که خوش می باش کز دوران گیتی

عمارت باز یابد هر خرابی

کشیدم از جگر آهی و گفتم

بدان صاحب دلان نیکو جوابی :

چه سود آنگه که ماهی مرده باشد

که باز آید به جوی رفته آبی...

ابن یمین فریومدی

هیچ نظری موجود نیست: