۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

حکایت : ولتین زیر دستار

ظریفی به در ِ خانه ی بخیلی آمد و چشم بر درز ِ در نهاد . دید که خواجه طبقی انجیر در پیش دارد و به رغبت تمام می خورد. ظریف، حلقه بر در زد. خواجه طبق انجیر را در زیر دستار پنهان کرد و ظریف آن را دید. پس برخاست و در بگشاد ظریف به خانه ی او در آمد و بنشست.

خواجه گفت: چه کسی و چه هنری داری؟ گفت: مردی حافظ و قاری ام و قرآن را به ده قرائت می خوانم و فی الجمله آوازی و لهجه ای نیز دارم. خواجه گفت: برای من از قرآن آیتی چند برخوان.
ظریف بنیاد کرد که : والزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین.
خواجه گفت:
«والتین» کجا رفت؟ گفت:
«در زیر دستار»!


آیه: والتین والزیتون و طور سینین و هذاالبلد الامین.

«لطائف الطوائف» فخرالدین علی صفی

هیچ نظری موجود نیست: