۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

موقع چلاندن مرد!

حكیمی بر سر راهی می‌گذشت. دید پسر بچه‌ای گربه خود را در جوی آب می‌شوید.

گفت: گربه را نشور، می‌میرد!

بعد از ساعتی كه از همان راه بر می‌گشت دید كه بعله…!

گربه مرده و پسرك هم به عزای او نشسته.

گفت: به تو نگفتم گربه را نشور، می‌میرد؟

پسرك گفت: برو بابا، از شستن كه نمرد ، موقع چلاندن مرد!

هیچ نظری موجود نیست: