روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا میکند.
او که می داند سانسورچیها همهٔ نامه ها را میخوانند، به دوستانش می گوید «بیایید یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامهای که از طرف من دریافت میکنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید هر چه نوشتهام درست است. اگر با مرکب قرمز نوشته شده باشد، سراپا دروغ است.»
یک ماه بعد دوستانش اولین نامه را دریافت میکنند که در آن با مرکب آبی نوشته شده است: «اینجا همه چیز عالی است؛ مغازهها پر، غذا فراوان، آپارتمانها بزرگ و گرم و نرم، سینماها فیلمهای غربی نمایش میدهند و تا بخواهی دختران زیبای مشتاق دوستی- تنها چیزی که نمیتوان پیدا کرد مرکب قرمز است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر