«... بگذارید آزمایشی را که معمولا به جمع گستردهاي از مخاطبان دراين کشور پیشنهاد ميکنم، برای شما نیز بگویم. ازتان ميخواهم که فردا بعد-از-ظهر، اگر آب-و-هوا خوب بود، به خیابان پارک، باند یا آکسفورد، یا هر مکان پر رفت-و-آمد دیگری بروید و به همه خانمهایی که ميبینید خوب نگاه کنید، و فکر کنید که با چندتاشان حاضريد ازدواج کنید.
احتمالا زنی را که تا به حال باهاش نه صحبت کردهايد، نه چیزی دربارهاش شنیدهايد، نه شخصیتاش را ميشناسید و نه هدفهایش را ميدانید، در خیابان دیده و عاشقش ميشوید.
اگر شما فردی آزاد در جامعهاي آزاد بودید عشق او را با قدرت هرچه تمام تر حس ميکردید.
اما امروزه به ندرت ميتوان از آن احساس – چه بگویماش؟ - «جاذبه خفیف»، چیز بیشتری حس کرد، که مانند سایر عواطف در جامعه کنونی ما چیز زیادی ازش باقی نمانده است.
بحث من اين است که اين جاذبه تنها کلید زاد-و-ولد نسل بشر است، و باور من اين است که بهبود نسل بشر ممکن نیست مگر با گسترش دامنه انتخاب زوج به پهنای شمار افراد جامعه. برای روشن شدن مطلب تنها وضعیت کنونی را در نظر بگیرید.
مثلا من، به عنوان یک مرد جوان، به خیابان آکسفورد ميروم و زنی را ميبینم که نظرم را جلب ميکند. عاشقاش ميشوم. در یک جامعه فرزانه، خیلی معقول خواهد بود که پیش بروم، کلاهم را بردارم و به آن خانم بگویم: «عذر ميخواهم،اما من خیلی به شما علاقهمند شدهام، اگر در حال حاضر پیمان نامزدی با کسی ندارید، آيا امکان دارد که اسم و آدرس مرا بگیرید و در مورد ازدواج با من فکر کنید؟» اما در شرایط فعلی من هرگز چنین شانسی ندارم. چون وقتی او را ميبینم، احتمالا او یا مستخدمهاي است که امکان ازدواج با او برایم میسر نیست، یا اشراف زادهاي است که با من ازدواج نخواهد کرد.
اينجا به طور فرضی مثال مستخدمه و اشرافزاده را در نظر گرفتم، اما ما مسائل را بسیار باریک بینانهتر ازاين مينگریم. ما کوچکترین تمایزهای طبقاتیمان، که همگی بر اساس نابرابری درآمدی بنیان شدهاند، را چنان زیر ذره بین ميگذاریم که من در سراسر بریتانیا هر کجا مخاطبانی ميیابم، که از طبقات مختلف هستند، به شان ميگویم:
«همه شما به خوبی ميدانید که وقتی نوبت ازدواجتان برسد، به عنوان یک مرد یا زن جوان امکان انتخاب از میان همه جوانان مجرد همسال خود را نخواهید داشت.
از میان جمعیتی چهل میلیونی، در نهایت انتخابی بین دو یا سه نفر خواهید داشت؛ و هیچ کدام آنها را نیز بهاندازه آن کسی که اگر امکان انتخاب بیشتری داشتید انتخابش ميکردید، دوست نميدارید.
«اين واقعیتی است که مردان دارای تجربه زندگی نميتوانند انکارش کنند. نتیجه اين است که، به جای یک فرصت کامل برای انتخاب زوج، انتخابی طبقاتی، که آن هم در حقیقت انتخابی پولی است، روبروی تان قرار دارد.
آيا تحت چنین شرایطی عجیب است که چرا نسلی فرومایه و تیره روز داریم؟»
برگرفته از «پرونده برابری»، اثر جورج برنارد شاو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر