چند روزی است قانون احوال شخصی شیعیان به امضای حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان رسیده و سر وصدای زیادی بر پا کرده است . براساس این قانون زنان شیعه مجبورند نیازهای جنسی شوهرانشان را در هر زمانی بر اورده کنند همچنین این زنان حق ندارند بدون اجازه شوهر از خانه خارج شوند .
این قانون از چند جنبه قابل بررسی است :
1 - ایا واقعا نیازی به این گونه قوانین در افغانستان وجود دارد :
با نیم نگاهی به وضع بغرنج افغانستان ، با وجود مشکلات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی عدیده در این کشور پرداختن به چنین مسائلی چیزی شبیه شوخی بیجایی است . صرف نظر از اینکه پشت پرده چنین حرکت ها و قوانینی چیست باید گفت طراحان چنین مسائلی انهایی هستند که نمکدان را از سوراخ ریزش پر می کنند. انچه مسلم است چنین قوانین کمکی به بهبود وضع اجتماعی و زندگی مردم افغانستان نخواهد کرد و قانونگذارانی که هزینه سنگینی بر دوش مردمان هستند وظیفه شان وضع قانون برای بهتر شدن وضع معیشتی مردم است این کارهایشان چیزی شبیه پاک کردن صورت مساله یا پوشاندن کم کاری ها و کمبود هاست . افغانستان نیاز به قانون دارد اما نه چنین قوانینی که با شعور و احساس مردم سر و کار دارد . حیات چنین قانون گذاران مغرضی فقط در عدم اگاهی مردم از حقوقشان امکان پذیر است .
2 - ایا چنین قوانین می تواند صحیح باشد :
صرفنظر از وضع فعلی افغانستان، حتی در شرایط ایده ال اجتماعی، طرح چنین مسائلی خلاف شعور انسانی است .اولا قوانین مادی برای روابط احساسی بین انسانها اصلا کاربردی ندارد . ثانیا درروابط بین زن و مرد ، ارزش و شان و جایگاه زن بسیار بالاتر از این است که چنین مسائل بی ارزشی در ان جای داشته باشد .
3 - چه باید کرد
انهایی که چنین قوانینی را در چنین جوامعی وضع می کنند خود می دانند که این قوانین در گذر زمان پوچی خود را نشان خواهند داد اما تا زمانی که مردم این جوامع بخصوص زنان از حقوق انسانی خود مطلع نباشند افرادی نیز وجود خواهند داشت که جرات سوءاستفاده از انها را بخود بدهند.
به امید روزی که با بالا رفتن سطح اگاهی مردم افغانستان نسبت به حقوقشان ، به چنین قوانین مزخرفی پوزخندی معنی دار زده شود .
این قانون از چند جنبه قابل بررسی است :
1 - ایا واقعا نیازی به این گونه قوانین در افغانستان وجود دارد :
با نیم نگاهی به وضع بغرنج افغانستان ، با وجود مشکلات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی عدیده در این کشور پرداختن به چنین مسائلی چیزی شبیه شوخی بیجایی است . صرف نظر از اینکه پشت پرده چنین حرکت ها و قوانینی چیست باید گفت طراحان چنین مسائلی انهایی هستند که نمکدان را از سوراخ ریزش پر می کنند. انچه مسلم است چنین قوانین کمکی به بهبود وضع اجتماعی و زندگی مردم افغانستان نخواهد کرد و قانونگذارانی که هزینه سنگینی بر دوش مردمان هستند وظیفه شان وضع قانون برای بهتر شدن وضع معیشتی مردم است این کارهایشان چیزی شبیه پاک کردن صورت مساله یا پوشاندن کم کاری ها و کمبود هاست . افغانستان نیاز به قانون دارد اما نه چنین قوانینی که با شعور و احساس مردم سر و کار دارد . حیات چنین قانون گذاران مغرضی فقط در عدم اگاهی مردم از حقوقشان امکان پذیر است .
2 - ایا چنین قوانین می تواند صحیح باشد :
صرفنظر از وضع فعلی افغانستان، حتی در شرایط ایده ال اجتماعی، طرح چنین مسائلی خلاف شعور انسانی است .اولا قوانین مادی برای روابط احساسی بین انسانها اصلا کاربردی ندارد . ثانیا درروابط بین زن و مرد ، ارزش و شان و جایگاه زن بسیار بالاتر از این است که چنین مسائل بی ارزشی در ان جای داشته باشد .
3 - چه باید کرد
انهایی که چنین قوانینی را در چنین جوامعی وضع می کنند خود می دانند که این قوانین در گذر زمان پوچی خود را نشان خواهند داد اما تا زمانی که مردم این جوامع بخصوص زنان از حقوق انسانی خود مطلع نباشند افرادی نیز وجود خواهند داشت که جرات سوءاستفاده از انها را بخود بدهند.
به امید روزی که با بالا رفتن سطح اگاهی مردم افغانستان نسبت به حقوقشان ، به چنین قوانین مزخرفی پوزخندی معنی دار زده شود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر